پوتین در دیدار با رئیسی از او چه درخواستی داشت؟
تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۲۷۵۳۳۹
فرارو- راغده درغام، ستوننویس معروف لبنانی تبار روزنامه «الحیات» و عضو شورای روابط خارجی امریکا مقیم نیویورک است. او ۲۸ سال ستوننویس و خبرنگار ارشد دیپلماتیک روزنامه «الحیات» بوده است. او در سال ۲۰۱۷ میلادی به دلیل دستاوردهایش در عرصه روزنامه نگاری به عنوان «زن عرب سال» انتخاب شد. نشریه «عربین بیزینس» در سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۶ میلادی «درغام» را به عنوانی یکی از صد زن عرب قدرتمند معرفی کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش فرارو به نقل از روزنامه اماراتی نشنال، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه از کشورهای حوزه خلیج فارس در اوایل هفته جاری بازدید کرد با این وجود ایالات متحده کماکان در موقعیت ایجاد صلح در خاورمیانه قرار دارد. بزرگترین مانع در برابر این فرصت رفتار اسرائیل در قبال مردم فلسطین است و باید به صراحت با این رفتار مخالفت کرد.
پوتین مدت کوتاهی پس از سفر به امارات و عربستان سعودی، میزبان "ابراهیم رئیسی" رئیس جمهور ایران در مسکو بود. گفته می شود در آنجا پوتین از همتای ایرانی خود خواسته است که در را به روی تلاشها برای دستیابی به توافق در مورد غزه نبندد. رئیسی با درخواست پوتین موافقت کرد و این یک تحول مهم بود. با این وجود، بنابر گزارش ها زمانی که پوتین از رئیسی خواسته بود حمایت ایران از گروه های نیابتی در منطقه کاهش یابد پاسخ رئیسی آن بود که عمل به این درخواست به اقدامات اسرائیل به ویژه در مورد لبنان بستگی دارد. به عبارت دیگر رئیسی فعالیت شبکه بازیگران غیر دولتی از انصارالله در یمن تا نیروهای حشد الشعبی در عراق را به اقدامات اسرائیل در قبال حزب الله مرتبط دانست.
در همین حال، پوتین از رئیسی برای آشتی بیشتر بین عربستان سعودی و ایران حمایت کرد. روسیه در تلاش برای جایگزین شدن در نقش چین در حمایت از توافق ریاض و تهران نیست با این حال پکن در حال حاضر مسائل اقتصادی را در اولویت خود قرار داده است.
به نظر می رسد رئیس جمهور روسیه قصد دارد ائتلافی سیاسی متشکل از مسکو، تهران و ریاض ایجاد کند و آن دو کشور را به شرکای یکدیگر تبدیل کند و باعث کاهش تنشهای فیمابین بین آن دو کشور شود. در نقشه پوتین از این طریق است که ریاض از امریکا بیش از پیش فاصله خواهد گرفت. با این وجود، خواسته پوتین ممکن است لزوما با اولویت های ریاض همسو نباشد.
نقش روسیه در غزه چگونه است؟ واقعیت آن است که مواضع مسکو در قبال اسراییل و حماس ناخوشایند است و معضلی را برای مسکو ایجاد می کند تحولی جدید و غیر متعارف در نقش این کشور در خاورمیانه که می تواند گزینههای پیش روی مسکو را محدود کند.
روسیه قادر نیست طرحی اساسی برای گذار از وضعیت فعلی غزه به مرحله ای جدید ارائه دهد. می تواند به خاورمیانه بازگردد اما نه لزوما از طریق مسئله فلسطین بلکه در چارچوب مسائل مرتبط با ایران، اعراب و اسرائیل.
به نظر می رسد تصمیم گیرندگان در روسیه بر این باورند که آینده فلسطین می تواند در دستان حماس باشد و این موضوع مشروط به تصمیمات و سرنوشت شاخه نظامی آن گروه است. اگر "محمود عباس" رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین به دلیل وخامت وضعیت سلامتی اش از قدرت کناره گیری کند کرانه باختری ممکن است تحت کنترل حماس قرار گیرد. ارزیابی روسیه مبتنی بر این فرض است که سازمان فتح به میزان قابل توجهی تضعیف شده و این امر نیاز به بررسی جدی در مورد آینده فلسطین بدون وجود محمود عباس را ضروری ساخته است.
در همین حال، دولت بایدن به انتقاد علنی علیه رفتار اسرائیل در داخل اراضی اشغالی فلسطین اما با حداقل اقدامات ادامه می دهد. در واقع، امریکا به گونه ای رفتار می کند که گویی دستان اش بسته است. علیرغم تلاش های چهره های کلیدی در دولت بایدن برای اعمال فشار سیاسی جریان مستمر حمایت نظامی از اسرائیل باعث شده تا اسرائیل بیش از پیش به مخالفت با واشنگتن مبادرت ورزد امری که امریکا را تضعیف می کند همان گونه که مصداق آن خودداری امریکا از صدور مجوز برای رسیدگی به موضوع غزه توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد بود. ایالات متحده در صورتی که به سرعت اقدامی انجام ندهد و با قاطعیت و شجاعت اشاره نکند که ضرب الاجل ها و مرزهای اخلاقی برای عملیات اسرائیل در غزه را تعیین می کند ابتکار عمل را از دست خواهد داد.
ملایمت غرب در قبال نقض قوانین بین الملل، نقض قوانین جنگ و نقض وظایف حفاظت از غیر نظامیان در یک جنگ بی پایان توسط اسرائیل لغزشی جدی در زمینه تضمین امنیت و صلح بین المللی محسوب می شود و سبب تضعیف موقعیت اخلاقی دولت بایدن شده و هرگونه ابتکار عملی را از آن سلب می کند.
جنگ غزه همه هنجارها را تغییر داده است و بر ضرورت ایجاد رابطه ای همراه با بلوغ تاکید می ورزد رابطه ای که بر اساس ماجراجویی های بی پروا و هوس های اسرائیل بنا نشده باشد.
منبع: فرارو
کلیدواژه: قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۷۵۳۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرنگونی پوتین؟!/ او گورباچف نیست/ بعید است صاعقه دوبار به یکجا اصابت کند!
به گزارش خبرآنلاین، پیتر روتلند در تحلیلی برای ریسپانسیبل استیت کرفت وابسته به «اندیشکده کوئینسی» نوشت:ماکسیم ساموروکوف از مرکز کارنگی اخیرا مقالهای را باعنوان" رژیم شکننده پوتین" در فارن افرز منتشر کرده است. او نوشته مانند آنچه در گذشته برای شوروی اتفاق افتاد، سیستم پوتین هم همیشه درحال فروپاشی است.
این استدلال بر اساس یک قیاس تاریخی شکل گرفته است. طبق این قیاس نظام شوروی، قوی و تغییرناپذیر به نظر میرسید و عملاً هیچکس فروپاشی آن را پیشبینی نمیکرد. اما در نهایت شوروی فروپاشید. به همینترتیب، سیستم پوتین در حالحاضر قدرتمند و مقاوم به نظر میرسد و کمتر کسی میتواند فروپاشی آن را تصور کند. اما در نهایت این سیستم هم مانند شوروی، دچار فروپاشی خواهد شد.
مشخص است که چرا این استدلال برای فارنافرز دارای جذابیت است. پندار آرزومندانه همیشه مخاطب را جذب میکند. مردم دوست دارند آنچه را که میخواهند بشنوند را به آنها بگویند. بدون هیچ چشماندازی برای یک ضدحمله موفق در اوکراین، محتملترین سناریویی که باعث میشود کییف در جنگ پیروز شود، فروپاشی رژیم پوتین در روسیه است.
قیاسهای تاریخی میتوانند جذاب؛ اما گمراه کننده باشند. چرا که ممکن است توجه ما را بر شباهتهای سطحی متمرکز کنند، در حالی که تفاوتهای ساختاری را نادیده میگیرند. چندین دلیل مهم وجود دارد که مشخص میکند نظام پوتین در مکان بسیار متفاوتی با اتحاد جماهیر شوروی در دوره پرسترویکا قرار دارد.
اول اینکه میخائیل گورباچف تنها شش سال در روسیه قدرت را به دست داشت و هرگز نتوانست کنترل موثری بر حلقه داخلی رهبران شوروی داشته یا تغییری در بروکراسی ایجاد کند. در نتیجه او نتوانست ابتکارات سیاسی خود را اجرایی کند و ناچار شد تصمیمات رادیکالتری را اتخاذ کند که کل سیستم را بیثبات میکرد.
در مقابل پوتین پس از به قدرت رسیدن در سال دو هزار خیلی سریع بر نخبگان رقیب کنترل پیدا کرده و مکانیسم قدرت عمودی را احیا کرد. او ۲۴ سال است که در قدرت بوده و اکثر تحلیلگران موافقند که پایههای اصلی رژیم او آنقدر قوی است که احتمالا حتی از مرگ بنیانگذار خود هم جان سالم بهدر میبرد.
مسائل دوم این است: یکی از عوامل مهم در فروپاشی اتحادجماهیرشوروی این واقعیت بود که این کشور در یک جنگ در افغانستان بود و قابلیت پیروز بیرون آمدن از آن را نداشت. بنابراین اتحادجماهیر شوروی مجبور شد که با غرب وارد مذاکره شود. روسیه در حال جنگ در اوکراین است که هنوز اطمینان دارد که میتواند در آن پیروز شود.
مورد سوم اینکه اتحادجماهیر شوروی ورشکسته شده بود، کسری تجاری داشت و از خارج پول قرض میگرفت. در مقابل با وجود تحریمهای غرب، روسیه در سال گذشته ۵۰ میلیارد دلار مازاد تجاری داشته است. اقتصاد برنامهریزی شده شوروی سفت و سخت و ویرانکننده بود و دولت در گودالی از یارانههای دولتی فرو رفته بود. روسیه کنونی دارای یک اقتصاد سرمایهداری پویا است که بهخوبی در اقتصاد جهانی در اقتصاد جهانی ادغام شده و کارآفرینان مهارت خوبی در دور زدن تحریمهای غرب دارند.
نکته چهارم این است که اتحاد جماهیر شوروی، فدراسیونی بود که تنها ۵۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدادند. اما روسیه پوتین یک کشور متمرکزتر است که ۸۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدهند. مسلما برای روسیه احتمال شورش اسلامگرایان در قفقاز شمالی یک چالش امنیتی بالقوه است. اما منطقی که رمضان قدیروف رهبر چچن را تبدیل به یک رعیت وفادار برای مسکو کرده، در موارد دیگر هم صدق میکند. بر اساس این منطق بهتر است از جریان یارانهای که از مسکو میرسد لذت ببرید و لامبورگینی سوار شوید تا اینکه گروزنی یکبار دیگر به تلی از آوار تبدیل شود. چچنیها از جنگهای اول و دوم درس گرفتهاند که استقلالطلبی ارزش تلاش را ندارد. هیچیک از جمهوریهای دیگر در فدراسیون روسیه هم علاقهای به آغاز جنگ با مسکو ندارند.
حمله ۲۲ مارس ۲۰۲۴ به تالار شهر کراوکس، نه تنها یادآور این موضوع بود که اسلامگرایی افراطی همچنان یک تهدید امنیتی برای روسیه است بلکه نشاندهنده شکست اطلاعاتی گسترده سرویسهای اطلاعاتی این کشور بود. ایالاتمتحده از قبل به آنها هشدار داده بود که چنین حملهای در راه است. آنها باید نگهبانان مسلح را در تمام سالنهای کنسرت در مسکو مستقر میکردند. بااینحال، حملاتی مانند کراوکس باعث تغییر رژیم در روسیه نمیشود. تروریستها نه از قفقاز شمالی، بلکه از تاجیکستان آمده بودند. این نشان میدهد که هشت میلیون کارگر مهاجر از آسیای مرکزی یک خطر امنیتی بالقوه برای روسیه است. اما ارزش آنها در اقتصاد روسیه که با مشکل نیروی کار کم مواجه است، حداقل در حالحاضر از چالشهای امنیتی که ایجاد میکنند بیشتر است.
شورش واگنر در ژوئن ۲۰۲۳ یک تحول خارقالعاده بود و جدیترین تهدید برای ثبات رژیم پوتین از زمان تأسیس آن در سال دو هزار به حساب میآمد. ما هرگز نمیدانیم اگر یوگنی پریگوژین به عقب نرفته بود، چه رخ میداد. او به نیروهای خود دستور داده بود تا به سمت مسکو پیشروی کنند. اما آنچه میدانیم این است که قیام یا شورش واگنر در نهایت شکست خورد. پریگوژین مرده و به خاک سپرده شده و ثبات رژیم به سرعت برقرار شده است.
اجازه دادن به گروه واگنر برای توسعه و قدرت پیدا کردن تا جایی که بتواند آن شورش را به راه بیندازد، یک اشتباه جدی از سوی پوتین، پس از تصمیم او برای آغاز تهاجم تمام عیار به اوکراین بود. اما این یک اتفاق دور از ذهن باقی میماند و نمیتواند به عنوان پایهای برای سیاست ایالات متحده عمل کند.
برای پیروز شدن در دیپلماسی و جنگ نیاز به ارزیابی واقعبینانه از نقاط قوت و ضعف دشمن است. فروپاشی ناگهانی اتحاد جماهیر شوروی به ما یادآوری میکند که انتظار چیزهای غیرمنتظره را داشته باشیم. اما پوتین و رئیس جمهور چین شی جین پینگ از اشتباهات گورباچف درس خود را گرفتهاند. واشنگتن نباید سیاست روسیه خود را با این فرض بسازد که صاعقه دو بار به یک مکان برخورد میکند.
*ترجمه: مهسا مژدهی
۳۱۱۳۱۲
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901563